حضرت فاطمه ع
چکیده
ولایت کبرای حضرت زهرا علیهاالسلام در امتداد ولایت مطلق خداوند قرار دارد، به گونه ای که ایشان به اذن الهی، حق دخل و تصرف در امور عالم را دارد و می تواند نفوس انسان های مستعد را شناخته، به سرمنزل مقصود رهنمون سازد. آیاتی در باب اثبات عصمت و طهارت و علم وهبی و لدنّی ایشان بخصوصه یا در جمله اهل بیت علیهم السلام نازل گردیده و روایاتی نیز به طور عام یا خاص درباره حضرت زهرا علیهاالسلام صادر شده اند که از این میان، چهل منقبت درباره آن حضرت استخراج گردیده که همگی بیانگر آنند که ایشان در عالم آفرینش رکن می باشد.
نکته مسلّم آن است که این روایات مبتنی بر آیات بوده و با سندهای محکم و متقن در میان منابع و مراجع فقهی و روایی ما بیان شده اند و حجّیت خود را حفظ کرده اند.
کلیدواژه ها: حضرت فاطمه علیهاالسلام ، ولایت کبرا، ولایت عامّه، ولایت خاصّه، علم لدنّی، ولایت مطلقه، ولایت مقیّده.
مقدّمه
عده ای بر این باورند که حضرت فاطمه علیهاالسلام از آن رو که دخت گرامی رسول والامقام صلی الله علیه و آله می باشد، دارای منقبت و فضایلی خاص است، اما آنچه باید بدان توجه نمود این است که حضرت فاطمه علیهاالسلام صاحب ولایت کبراست؛ یعنی همان گونه که باید به ولایت رسول گرامی، امیرمؤمنان علی و حسنین علیهم السلام ایمان و اعتقاد قطعی داشت، باید به ولایت فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز اذعان و اعتراف نمود.
پیش از ورود به بحث اصلی، لازم است مطالبی در زمینه ولایت بیان شوند تا اثبات چنین امری از طریق آیات و روایات قابل بررسی و تحقیق باشد.
«ولایت» در لغت و اصطلاح
«ولایت» به معنای قرب، محبوبیت، تصرّف، ربوبیت و نیابت، دارای مراتبی است که برخی از مراتب آن اوسع و اتمّ از دیگر مراتبند. باطن ذات ولایت، کنز مخفی است و به حسب ظهور، دارای شدت و ضعف و کمال و نقص می باشد.
«ولایت» در اصطلاح اهل معرفت، حقیقت کلّیه ای است که شأنی از شئون ذاتی حق می باشد و علم ظهور حقایق خلقی است. مبدأ ولایت، حضرت احدیت است و انتهای آن عالم ملک و شهادت.
اقسام ولایت
ولایت به اعتبار مفهوم، به دو بخش «مطلق» و «مقیّد» تقسیم می شود.(2) اما به اعتبار مصداق، ولایت به «عامّه» و «خاصه» تقسیم می گردد. ولایت از آن اعتبار که صفتی از صفات الهی است، «مطلق»، و به اعتبار استناد به انبیا و اولیا علیهم السلام «مقیّد» می شود؛ در واقع، مقیّد، مرتبه نازله مطلق است.
از آن رو که ولایت شامل جمیع اهل ایمان می شود، آن را «ولایت عامّه» گویند. «ولایت خاصه» نیز به اهل سلوک و شهود اختصاص دارد که به اعتبار فنای آن ها در حق و بقا به وجود مطلق، به این مقام می رسند.(3)
چون دایره ولایت به حسب حیطه و شمول، بزرگ تر از نبوّت است و نبوّت جهت ظاهری ولایت و ولایت جهت باطنی نبوّت است، از این رو، انبیا در حیطه مقام ولایت واقع شده اند. انبیا به اعتبار جهت ولایت، فانی در حق و متصل به علم ربّ مطلق می باشند و به مصالح و مفاسد اجتماعی آگاهی پیدا می کنند.(4)
ابتدای ولایت، انتهای سفر اول سالک الی اللّه می باشد و وجودش حقانی می گردد.(5)
مقام «ولایت مطلقه» مقام حصول جمیع کمالات وجودی و صفات کمالی و مجمع مظاهر و مراتب است. این وجود جمعی کامل تمام محمّدی فانی در حق و باقی به اوست(6) و محیط بر جمیع مراتب وجودی می باشد. بر همین اساس، ائمّه اطهار علیهم السلام معارف حقیقی و احکام الهی را از مأخذی که خاتم رسل اخذ می نموده است، دریافت می نمایند. این مأخذ برای پیامبر صلی الله علیه و آله بالاصاله و برای ائمّه اطهار علیهم السلام به تبع وجود خاتم است. به همین دلیل، اجماع شیعه بر آن است که علم ائمّه اطهار علیهم السلام لدنّی و وهبی است.(7)
ولایت کبرای حضرت زهرا علیهاالسلام در آیات و روایات
پس از بیان این مقدّمه، باید اذعان کرد که حضرت فاطمه علیهاالسلام گوهری قدسی در تعیّن و صورت انسی است و آن حضرت انسیه حورا و عصمت کبرای الهی است.(8) این مهم در آیات و روایات به خوبی مشهود است.